از گوشه کنار زندگی

تایپ کردم خسته نباشی دیدم به دلم نمیشینه کردمش خسته نباشی عزیزم یه لبخندی نشست رو لبم یه کم زل زدم بهش لبخندمو جم کردم عزیزم رو پاک کردم فرستادم براش. خواستم بگم بودنش به اندازه همین سه چهار ثانیه همیقد قشنگ بود

از گوشه کنار زندگی...

حالا من نمیخوام بحثو باهاش وا کنم. شاید فک میکنه حق باهاشه، ولی نیست. هیچم نیست. اگه خدایی آسون نیست، بنده بودن ده برابر سخت تره. اونم یه خدایی که نه نگات میکنه، نه باهات حرف میزنه، نه از گوشه کنار زندگی...ادامه مطلب

اینو تو توئیتتر یکی پرسیده بود. یکی ریپلای کرده بود براش It was like a red engulf candle but now it sounds we touched the support. و دیدم خدایا این چقدرمنم! چقدر امسال جنگیدم. چقدر سعی کردم از گوشه کنار زندگی...ادامه مطلب

+واقعن من حوصله خودمو هم دیگه ندارم چ برسه به یکی دیگه ، قک میکنم این روزا این بین همه ی مردم همینجوریه ، نه فقط من بخاطر همین فک میکنم این خرده گرفتنا ک چرا نیستی چرا اینقد تند حرف میزنی و .. اصن عاد از گوشه کنار زندگی...ادامه مطلب

+حوصله خودمم ندارم دلم میخاد برم یه جایی گم و گور شم..

-کجا؟

+ به یکی که میگه میخام گمگور شم نمیپرسن میخای بری کجا

از گوشه کنار زندگی...

نشستیم با مهدی به حرف زدن. میگم راستی دیشب خواب دیدم سیگار میکشم، بعد میدونستم ک سیگاری نیستم و به خودم میگفتم تو که نمیکشیدی و یه پک میزدم، باز میپرسیدم از خودم که چرا الان اینقد گرمم میکنه و چشمامو میبستم و دودش رو با لذت میدادم بیرون..
مهدی میگه دود غمه. یه غم بزرگی تو سینه ت هست و چون گرمت میکرده، یه غم بزرگی تو سینه ت هست که برات هم خوشاینده، ینی میگم خودتم می خوای اونجا باشه. با انگشتش اشاره میکرد به قلبم.

از گوشه کنار زندگی...

کاش یاد بگیرم برگردم به تنظیمات دیفالت م. که حرف نزنم. ساکت باشم.

دلم گرف

از گوشه کنار زندگی...

---

از گوشه کنار زندگی...

من نه نگفتم اما اون گفت. به چیزی که خودش میخاست. نمیدونم باش چجوری سر میکنه و حالش چطوره. نمیدونم گهگداری اذیتش میکنه یادم یا نه. تحمل میکنه یا فراموش' href="/last-search/?q=فراموش">فراموش شده همه چی.. من اما نه. این سمت قضیه ، اوضاع فرق میکرد. هنوزم درگیر دردی ام که مال من نیست. من سمتش نرفتم. اون اومد و احاطه م کرد. اومد و موند. نگذشت. رد نشد. موند و هرروز عقبترم روند. من ِ درونگرا رو بیشتر تو خودم فرو برد، بیشتر تو خودم مچاله م کرد. خیلی چیزا موندنی شدن ابدی شدن، رسوب کردن توم و همیشگی شدن. قبل از تو من تنهایی رو نمیفمیدم. احساس پوچی تو قلبو بغض گیرکرده تو گلورو نمیفمیدم. موندم با همه ی اینا و من خودمو دیدم که تو اون تاریکی تنهام .. ببین میدونم حرفام مسخره س، خنده داره.. ولی برا تویی که نشستی بیرون از منی که جا موندم با خودم و چیزی که توم جاگذاشتی. از دید من، از اینجایی که من هستم اصلن خنده دار و لوس نیست حرفام. میدونی حرفم چیه؟ حرفم شکستن ِ یه باوره. حرفم کاشتن ِ یه بذر ِ تو دل یه ادمه که اولش یه بذر بی ازار بود اما وقتی که جوونه زد و ریشه دَووند تو جونش دیگه بُردین و از ریشه کندنش امکانپذیر نیس. خیلی وقتا به خودم گفتم و بارها تکرارش کردم با خودم که هادی تو حق نداری یه جوونه، یه نور رو تو دل یکی بی دلیل روشن کنی و فک کنی با رفتنت اتفاقی نمیفته و مث قبلش میشه و زندگی ادامه پیدا میکنه براش. نه اینجوری نیس. زمان نمیتو از گوشه کنار زندگی...ادامه مطلب

من بی حوصله م حالم بده از اون حال بد کش دارااا. از اون شب بیداریای بدون صبح. از اون کابوس دیدنای ناتموم. از اون گیرکردن تو خواب های بی سر و ته. سقوط کردن تو دره های بی پایان تو خواب. من حالم بده و میدونم دیگه خوب نمیشم. دلم تنگ شده و فشار میاره به قفسه سینه م. سنگینیش نفسمو تنگ میکنه. انگار یه سیب تو گلوم گیر کرده. بی دلیل عصبانی ام. حتی نمیدونم از چی و از کی و بابته چی حتی. کش میاد همه چی. فکرا و روزا و هرچی که میاد جلو چشمم. کند شده و نمیگذره که نمیگذره که نمیگذره. رو هرچی و هرکی که حساب میکردم دیدم یه طرفه بوده. روزام درد دارن. گل بگیرن دهن آدم دلتنگو از گوشه کنار زندگی...ادامه مطلب